ملي شدن صنعت نفت، برگ ماندگار تاريخ ايران
ملي شدن صنعت نفت، برگ ماندگار تاريخ ايراننويسنده : حميدرضا شکوهي
ملي شدن صنعت نفت ايران را به جرات مي توان يکي از رويدادهاي مهم تاريخ معاصر ايران ارزيابي کرد که نقش بسيار مهم و تاثيرگذاري در جنبش هاي آزاديخواهانه و استقلا ل طلبانه ملت ايران داشته است. به همين دليل همه ساله با نزديک شدن به روزهاي پاياني سال و در آستانه 29 اسفند، سالروز ملي شدن صنعت نفت ايران، رويدادهاي مرتبط با اين رويداد مهم تاريخي بازخواني مي شود تا علا وه بر تبيين شرايط حساس و مهمي که به ملي شدن صنعت نفت ايران منجر شده است، از اين رويداد مهم تاريخي، درس هاي بزرگي براي طي کردن مسيرهاي سختي که پيش روي ماست گرفته شود تا بتوان با تکرار اين آموزه ها موفقيت هاي بيشتري را براي ايران در حوزه هاي مختلف کسب کرد.
ابتدا بايد اين نکته را مورد توجه قرار داد که ملي شدن صنعت نفت ايران و خلع يد بيگانگان از طلا ي سياه کشورما، صرفا به 29 اسفند 1329 منحصر نمي شود. بايد ريشه هاي 29 اسفند و ملي شدن صنعت نفت را يافت و با بررسي آن، عواملي را که موجب آفريده شدن آن افتخار ملي شد بيابيم تا با تکرار آن، شاهد موفقيت هاي بيشتري باشيم.
اگر خيلي به عقب برگرديم، بايدبه يکصد سال پيش سفر کنيم، زماني که نخستين چاه نفت در جنوب غربي ايران - خوزستان - حفر شد و براي نخستين بار کشور ما از مواهب طلا ي سياه بهره مند گرديد. اما بايد کمي جلوتر بياييم. سال 1322 خورشيدي، بيش از 35 سال بعد از اکتشاف نفت در ايران، دولت شوروي خواستار امتياز نفت شمال شد. در حقيقت پس از اشغال ايران توسط انگليس و شوروي در زمان جنگ جهاني دوم که اين دو کشور، ايران را به دو بخش شمالي و جنوبي تحت سيطره خود تقسيم کرده بودند، رقابت استعمارگران براي کسب نفت ايران افزايش يافت. از سوي ديگر انگليس نيز درصدد کسب سهميه هاي بيشتري از نفت ايران بود وحتي در اين ميان سابقه اي به مراتب بيشتر از روسيه در دست اندازي به منابع نفت ايران داشتند. چرا که نفت ايران در جنوب قرار داشت و جنوب ايران نيز منطقه نفوذ انگليس محسوب مي شد. اما تلا ش ها براي خارج کردن بيگانگان از حوزه نفت ايران از اوايل دهه 1320 خورشيدي آغاز شده بود. ابتدا شوروي از دست اندازي به نفت ايران محروم شد که البته ماجراي ساده اي نبود. در زمان نخست وزيري قوام، قراردادي بين ايران و شوروي در تهران به امضا رسيد که بر مبناي اين قرارداد، قرار شد نيروهاي شوروي خاک ايران را ظرف مدت کوتاهي ترک کنند ودر عوض، شرکت مختلط نفت ايران و شوروي ايجاد شود. اما در سي ام مهر ماه 1326، نمايندگان مجلس شوراي ملي، ماده واحده اي را به تصويب رساندند که منتفي شدن قرارداد نفت ايران و شوروي هدف اصلي آن بود. در اين ماده واحده همچنين تاکيد شده بود که دادن هر گونه امتيازي به خارجي ها ممنوع است و دولت مکلف است که به منظور استيفاي حقوق ملت ايران از نفت جنوب اقدام کند و بدين ترتيب نوبت به انگليس رسيد.
انگليسي ها از اين که دست رقيبشان شوروي از منابع نفتي ايران کوتاه شده بود بسيار خشنود بودند و به همين دليل براي حفظ سلطه خود بر نفت جنوب، با مقامات ايران وارد مذاکره شدند تا قراردادي را براي تاييد و تکميل قرارداد 1933 به امضا برسانند. بنابراين گلشاييان نماينده دولت ايران که وزير دارايي وقت ايران هم بود و «گس» نماينده شرکت نفت انگليس قراردادي را امضا کردند که به قرارداد الحاقي به قرارداد 1933 يا قرارداد گس - گلشاييان معروف شد. بر اساس اين قرارداد، سلطه انگليس بر منابع نفت ايران به مدت 33 سال تمديد شد تا اين کشور بتواند تا سال 1361 خورشيدي، بر منابع نفت ايران تسلط داشته باشد. اما اوضاع به همين منوال باقي نماند. مجلس شانزدهم شوراي ملي تشکيل شد تا چهره هاي مطرح اين مجلس، براي بازگرداندن حقوق مسلم ايرانيان تلا ش کنند.
مجلس شانزدهم در 20 بهمن 1328 آغاز به کار کرد و در 27 اسفند ماه همين سال، دولت ساعد با راي عدم اعتماد مجلس جديد ساقط شد وعلي منصور مامور تشکيل کابينه شد.
اما مخالفت هاي زيادي با او صورت گرفت چرا که منصور مانعي بزرگ در راه ملي شدن صنعت نفت ايران محسوب مي شد. در آن زمان، تلا ش ها و تحرکات آيت الله کاشاني و دکتر محمد مصدق، دو بال مهم ملي شدن نفت ايران افزايش يافت و نتيجه آن شد که در پنجم تير ماه 1329، منصور پس از حدود سه ماه مجبور به استعفا شد و رزم آرا به نخست وزيري رسيد. رزم آرا آمده بود تا کار نيمه تمام منصور را که اعطاي لا يحه الحاقي گس - گلشاييان به مجلس براي تصويب از سوي نمايندگان بود تکميل کند. زماني که رزمآرا به نخست وزيري رسيد، اين لا يحه در کميسيون نفت مجلس شوراي ملي در حال بررسي بود. کميسيون نفت در 19 آذر 1329، نظر نهايي خود را درباره لا يحه الحاقي اين چنين اعلا م کرد: «چون قرارداد الحاقي کافي براي استيفاي حقوق ايران نيست، لذا مخالفت خود را با آن اظهار مي دارد». يک هفته بعد در روز 26 آذر ماه، گزارش کميسيون نفت در صحن مجلس مطرح شد و با راي مثبت نمايندگان، قرارداد گس - گلشاييان از دور خارج شد.
در همين حال بود که سخن از ملي شدن صنعت نفت ايران به طور جدي تري مطرح شد و حتي طرح با يازده امضا براي نيل به اين هدف تقديم مجلس شد، اما چون امضاي کافي نداشت، زمينه اي براي طرح آن در مجلس فراهم نشد. در اين ميان رزمآرا که از رد لا يحه الحاقي در مجلس ناراحت بود، روز سوم دي ماه در جلسه اي خصوصي در مجلس شرکت کرد و ملي کردن صنعت نفت را خيانت بزرگ ناميد.
اما مخالفت هاي رزمآرا و قرارگرفتن او در مقابل خواسته ملي ايرانيان، در نهايت به ضرر او تمام شد ودر روز 16 اسفند 1329، توسط خليل طهماسبي ترور شد واز پاي درآمد.
با ترور رزمآرا، ديگر از نمايندگاني هم که در مجلس به انگليس وابستگي داشتند کاري ساخته نبود و بدين ترتيب، کميسيون نفت، پيشنهاد ملي شدن صنعت نفت در سراسر کشور را پذيرفت و اين طرح را به مجلس تقديم کرد: «نظر به اين که ضمن پيشنهادهاي واصله به کميسيون نفت مبني بر ملي شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کميسيون قرار گرفته و از آنجائيکه وقت کافي براي مطالعه در اطراف اجراي اين اصل باقي نيست، کميسيون مخصوص نفت از مجلس شوراي ملي تقاضاي دو ماه تمديد مي نمايد. بنابراين ماده واحده ذيل را با قيد دو فوريت براي تصويب، تقديم مجلس شوراي ملي مي نمايد. ماده واحده: مجلس شوراي ملي تصميم مورخ 29/12/17 کميسيون مخصوص نفت را تاييد و با تمديد مدت موافقت مي نمايد.
تبصره1: کميسيون نفت مجاز است از کارشناسان داخلي و خارجي در صورت لزوم دعوت نمايد و مورد استفاده قرار دهد.
تبصره 2: آقايان نمايندگان حق دارند تا پانزده روز بعد از تشکيل کميسيون حق حضور داشته باشند».
بدين ترتيب ماده واحده ملي شدن صنعت نفت در روز 24 اسفند در مجلس شوراي ملي مطرح شدو به اتفاق آرا به تصويب رسيد و در آخرين روز از اسفند ماه 1329 اين مصوبه در مجلس سنا تاييد واعلا م شد: «به نام سعادت ملت ايران و به منظور تامين صلح جهان، امضاکنندگان ذيل پيشنهاد مي نماييم که صنعت نفت ايران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملي شود، يعني تمام عمليات اکتشاف، استخراج و بهره برداري در دست دولت قرار گيرد».
آن زمان که اين طرح تصويب شد و 29 اسفند به عنوان روز ملي شدن صنعت نفت در تقويم ايرانيان به ثبت رسيد، دکتر مصدق که با همراهي آيت الله کاشاني نقش بسيار موثر و انکارناپذيري در ملي شدن صنعت نفت داشت، نماينده مجلس شانزدهم بود، اما با آغاز سال 1330، او در ارديبهشت ماه به نخست وزيري رسيد و با اصلا ح جزئي در گزارش 9ماده اي کميسيون نفت، اجراي قانون ملي شدن صنعت نفت در سرلوحه برنامه هاي دولت مصدق قرار گرفت. اين گونه بود که تلا ش هاي مستمر و پيگير ايرانيان در کوتاه کردن دست بيگانگان از نفت ايران، به ثمر نشست.
قطعا اگر در اسفند ماه 1329، نفت ايران ملي نمي شد و سيطره بيگانگان تداوم مي يافت، پيشرفت هاي ايران در حوزه نفت و به طور اعم در بخش انرژي، تا اين حد امکان پذير نمي شد. در حقيقت پيشرفت هاي امروز نفت ايران، ريشه در همان روزهاي تاريخي دارد و اکنون وظيفه ماست که با درس گرفتن از آن حوادث و رويدادهاي تاريخ ساز و افتخارآفرين، زمينه پيشرفت هاي بيشتر را در اين حوزه مهم و تاثيرگذار اقتصاد کشورمان فراهم سازيم.
متن نویسه...