فرح:
فرح:
فرح نیز در یک خانواده بی بند و بار تربیت شده بود. پدرش یک استوار ارتش بود که به علت سرطان درگذشت و به زودی با مادرش راهی تهران شد. دایی فرح، محمد علی قطبی، سرپرستی هر دو را به عهده گرفت. در این خانواده هیچیک از امور شرعی مراعات نمیشد. فرح در تهران در مدرسه ژاندارک تحت نظر راهبههای فرانسوی، دبستان و دبیرستان را طی کرد. به گفته مادر فرح، فرح با پسر داییاش رضا قطبی« در زیر یک سقف زندگی میکردند.»
محمد علی قطبی تصمیم گرفت فرزندش رضا را برای تحصیل به فرانسه بفرستد. فرح که اینک یک دختر 18 ساله شده بود« اصرار ورزید او را هم همراه با رضا به فرانسه» بفرستند و سرانجام دو جوان با یکدیگر برای تحصیل به فرانسه رفتند.(122)
فرح در فرانسه سه دوست جدید به نام« لیلی امیر ارجمند» و « کریم پاشا بهادری» و« فریدون جوادی » برای خود یافت. لیلی امیر ارجمند بعده ها در کاخ پهلوی به جرگه دوستان دربار، و سپس همه کاره فرح در کانون پرورش کودکان در آمد. لیلی امیرارجمند از مبتذلترین زنانی بود که مظهر فساد دربار بود. ملکه مادر در توصیف خانم امیر ارجمند میگوید:« این خانم یک زن بی بند و بار و آزاد از هر نوع قید و بند بود... گاهی اوقات ده، پانزده، بیست زن از کارکنان دربار و ندیمه ها و خدمه و دوستانش را لخت،لخت مادرزاد میکرد و در استخر کاخ بدون هیچ پوششی شنا میکردند.»(123)
یک مرتبه آقای صاحب اختیار سرپرست خدمههای کاخ در مورد این عمل به لیلی اعتراض کرد و گفت:« این کار در جلوی کارگران کاخ خوب نیست. لیلی گفت:« بگذار نگاه کنند برای سوی چشمشان خوب است.»(124)
لیلی امیر ارجمند میگفت:« اگر آدمها در حضور هم معاشقه، مغازله و زناشویی کنند، لذتش دو چندان میشود و خودش همیشه مجالس چند نفره راه میانداخت و گاهی که مرد کم میآوردند از همین خدمه دربار صدا میکردند و میبردند به داخل محفل خودشان.»(125) شوهر لیلی امیر ارجمند حسین علی امیر ارجمند از او بی غیرتتر بود، «هر وقت مردی زنش را میبوسید او مؤدبانه تشکر میکرد.»(126)
مادر فرح نیز از فساد این دوست شبانهروزی فرح تعجب میکند و مینویسد:« البته من از بی پروایی جنسی لیلی ناراضی بودم، به ویژه در مسافرتهای نوشهر و کیش عادت داشت بدون هیچ پوششی وارد دریا شود و برایش اهمیتی نداشت که دهها نفر نگهبان و گاردی ها دارند او را تماشا میکنند.»(127)
خوشبختانه خانم امیر ارجمند در همان دوران تحصیل در فرانسه «تغییر دین داده و به کاتولیک گرویده بود.»(128) لیلی امیر ارجمند با این همه فساد شب و روز در کنار فرح بود، هرگاه در تهران بودند، در کاخ بود و هرگاه مسافرت میرفتند ملتزم رکاب بود. امیر ارجمند چنان به فرح علاقه نشان میداد که «سعی میکرد در طرز لباش پوشیدن و آرایش شبیه فرح باشد.»(129) و فرح نیز سعی می کرد در بی بندو باری شبیه امیر ارجمند باشد. به گفته محافظ شاه« این خانم از دوستان ملکه فرح دیبا بود، خیلی از کارهای آنها مثل هم بود. مثلاً در وقاحت و بی شرمی کاملاً شبیه هم بودند. از این که جلوی مردم لخت قدم بزنند لذت میبردند. البته گاهی فرح در اثر فشار مادرش کمی رعایت میکرد.»(130)
البته یک لیلی دیگری نیز به نام «لیلی دفتری» دختر سرتیپ دفتری که در وقاحت دست کمی از امیر ارجمند نداشت، جزء حلقه دوستان فرح بود. این دو نفر نیز «وقتی که در نوشهر همراه فرح بودند با وضع قبیهی روی ماسهها میخوابیدند و در مقابل سربازان گارد حرکات شنیعی میکردند. خود فرح هم دست کمی از آنها نداشت و حتی به یک عکاس اجازه داده بودند که ...»(131)
یکی دیگر از دوستان پاریسی فرح «کریم پاشا بهادری» بود. آنها «از اوایل ورود به پاریس با هم آشنا شدند و بیشتر اوقات خود را با هم سپری میکردند . کریم از فرح خواستگاری کرد و با این که رضا قطبی پسر دایی فرح مخالفت کرد ، این خواستگاری مورد موافقت قرار گرفت و بدون اجازه خانواده «در یک جشن کوچک با حضور دوستان و تنی چند از دانشجویان ایرانی مقیم پاریس رسماً نامزدی خود را اعلام کردند.»(132)
به محض خواستگاری شاه، فرح نسبت به این نامزدی بی وفایی کرد و او را در خماری گذاشت. ولی بی وفایی فرح طولی نکشید« هنگامی که ملکه ایران شد، این دوست قدیمی را به کاخ آورد و محفل انس سابق را با سایر دوستان راهاندازی کرد. به گفته ملکه مادر« این دختر(فرح) آن قدر وقیح بود که کریم پاشا بهادری را آورده بود کنار دست محمدرضا به عنوان رئیس دفتر ملکه.»
معروفترین فساد جنسی فرح کشف رابطه او با فریدون جوادی بود. « فریدون جوادی از قدیمیترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس و در واقع اولین دوست او در فرانسه بود.«(133) به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح بود. در مسافرتی که فرح و دوستانش به خجیر در منطقه جاجرود رفته بودند، فرح با جوادی مشغول معاشقه بودند که یکی از سربازان گارد آنها را مشاهده میکند. سرباز چون جرات اعتراض به فرح را نداشته(134) به فریدون جوادی اعتراض میکند. این سرباز از لرهای خرمآباد بود و چون متعصب بود نزد فرماندهاش سرهنگ بیگلری میآید و میگوید:« ما خیال میکردیم از یک زن عفیفه نگهبانی میکنیم و نمیدانستیم که این طور مسایلی هم در میان است.» سرانجام سرباز را با تهدید و تحبیب و خریدن یک باب مغازه مرخص میکنند.(135)
رابطه فرح و جوادی در یک دربار فاسد امر غیر منظرهای جلوه نمیکرد و تنها در موقع بروز رقابتها و حسادتها تجلی میکرد. فرح نه تنها از فاش شدن این ماجرا واهمهای نداشت بلکه دستور داد تا اتاق یکی از ماموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیک او باشد.(136) ملكه مادر در این رابطه معتقد است فرح، عمدا و عالماً کاری میکرد که به محمدرضا لطمه بخورد.» ملکه مادر در عکس العمل به این ماجرای عشقی مینویسد:« خوب چه کار میتوانستم بکنم؟ اگر میخواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت میشد. این بود که خودم فرح را خواستم و به او نهیب زدم که زنیکه گدا زاده خجالت نمیکشی این قبیل کارها را در جلوی چشم کارکنان دربار انجام میدهی ؟»
البته ملکه پهلوی در مورد غیرت محمدرضا گزافه گویی میکند. چطور ممکن است شاهی که خود مظهر فساد است و خواهر و مادرش در پیش چشمش به هرزگی میپرداختند از رابطه همسرش ناراحت شود؟ شاید پاسخ فرح به ملکه پهلوی تاییدی بر استنباط ما باشد. « فرح گفت: درست گفتهاند شاه میبخشد، شیخ علی خان نمیبخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایین تنهام را دارم!»(137)
اختیار پایین تنه ظاهراً از اعتقادات راسخ فرح بوده است. یک بار دیگر که فرح به خاطر خوابیدن با فریدون جوادی در یک اتاق در بیمارستان قاهره مورد اعتراض احمد علی انصاری قرار میگیرد، همین پاسخ را میدهد که همه اختیار پایین تنه خودشان را دارند.»(138)
فرح گاهی اوقات رعایت شان جایگاه ملکه را نمیکرد و با هر بی سر و پایی طرح مراوده میریخت. از جمله با مربی سوئیسی اسکیاش که یک نجار بود در حال معاشقه دیده شد.(139)
رفتار جلف فرح در کاخ یک مرتبه شاه را نیز به خشم آورد. او در پاسخ به فرح که از شاه میخواست استراحت بیشتری بکند با لحنی« پرخاش کنان گفت: تنها یک راه برای استراحت کردن من وجود دارد و آن هم این است که از دعوت کردن این بچه خوشگلها که دور و برتان ول میگردند دست بردارید. وقتی این جور آدمها دور و برم را گرفتهاند چطور انتظار دارید استراحت کنم؟»(140)
درباریان شاه چنان در فساد غوطه ور بودند که گاه دست به اعمالی جنونآمیز میزدند. با توجه به فرهنگ مذهبی مردم ایران در آغوش مردی رفتن و با هم رقصیدن چقدر میتوانست به حیثیت یک خانواده لطمه بزند. حتی فریده دیبا از این که در یک میهمانی کاخ سفید مردان، زنان یکدیگر را در حضور هم میبوسند و خیلی صمیمانه با زنان یکدیگر در حضور هم میرقصند»، سخت تعجب میکند ولی هنوز با شگفتی به یاد میآورد که« کندی هم چند دور با فرح رقصید و محمدرضا هم در حالی که دستهایش را دور کمر ژاکلین حلقه کرده بود با او رقصید.»(141) چند سال بعد در آستانه انقلاب همین موضوع تکرار شد. فرح با کارتر در شب ژانویه(11 دیماه 1356) در کاخ نیاوران رقصید و همین مسئله یکی از شعارهای مردم ایران در تظاهرات روزانه آنها گردید.
فرح نیز در یک خانواده بی بند و بار تربیت شده بود. پدرش یک استوار ارتش بود که به علت سرطان درگذشت و به زودی با مادرش راهی تهران شد. دایی فرح، محمد علی قطبی، سرپرستی هر دو را به عهده گرفت. در این خانواده هیچیک از امور شرعی مراعات نمیشد. فرح در تهران در مدرسه ژاندارک تحت نظر راهبههای فرانسوی، دبستان و دبیرستان را طی کرد. به گفته مادر فرح، فرح با پسر داییاش رضا قطبی« در زیر یک سقف زندگی میکردند.»
محمد علی قطبی تصمیم گرفت فرزندش رضا را برای تحصیل به فرانسه بفرستد. فرح که اینک یک دختر 18 ساله شده بود« اصرار ورزید او را هم همراه با رضا به فرانسه» بفرستند و سرانجام دو جوان با یکدیگر برای تحصیل به فرانسه رفتند.(122)
فرح در فرانسه سه دوست جدید به نام« لیلی امیر ارجمند» و « کریم پاشا بهادری» و« فریدون جوادی » برای خود یافت. لیلی امیر ارجمند بعده ها در کاخ پهلوی به جرگه دوستان دربار، و سپس همه کاره فرح در کانون پرورش کودکان در آمد. لیلی امیرارجمند از مبتذلترین زنانی بود که مظهر فساد دربار بود. ملکه مادر در توصیف خانم امیر ارجمند میگوید:« این خانم یک زن بی بند و بار و آزاد از هر نوع قید و بند بود... گاهی اوقات ده، پانزده، بیست زن از کارکنان دربار و ندیمه ها و خدمه و دوستانش را لخت،لخت مادرزاد میکرد و در استخر کاخ بدون هیچ پوششی شنا میکردند.»(123)
یک مرتبه آقای صاحب اختیار سرپرست خدمههای کاخ در مورد این عمل به لیلی اعتراض کرد و گفت:« این کار در جلوی کارگران کاخ خوب نیست. لیلی گفت:« بگذار نگاه کنند برای سوی چشمشان خوب است.»(124)
لیلی امیر ارجمند میگفت:« اگر آدمها در حضور هم معاشقه، مغازله و زناشویی کنند، لذتش دو چندان میشود و خودش همیشه مجالس چند نفره راه میانداخت و گاهی که مرد کم میآوردند از همین خدمه دربار صدا میکردند و میبردند به داخل محفل خودشان.»(125) شوهر لیلی امیر ارجمند حسین علی امیر ارجمند از او بی غیرتتر بود، «هر وقت مردی زنش را میبوسید او مؤدبانه تشکر میکرد.»(126)
مادر فرح نیز از فساد این دوست شبانهروزی فرح تعجب میکند و مینویسد:« البته من از بی پروایی جنسی لیلی ناراضی بودم، به ویژه در مسافرتهای نوشهر و کیش عادت داشت بدون هیچ پوششی وارد دریا شود و برایش اهمیتی نداشت که دهها نفر نگهبان و گاردی ها دارند او را تماشا میکنند.»(127)
خوشبختانه خانم امیر ارجمند در همان دوران تحصیل در فرانسه «تغییر دین داده و به کاتولیک گرویده بود.»(128) لیلی امیر ارجمند با این همه فساد شب و روز در کنار فرح بود، هرگاه در تهران بودند، در کاخ بود و هرگاه مسافرت میرفتند ملتزم رکاب بود. امیر ارجمند چنان به فرح علاقه نشان میداد که «سعی میکرد در طرز لباش پوشیدن و آرایش شبیه فرح باشد.»(129) و فرح نیز سعی می کرد در بی بندو باری شبیه امیر ارجمند باشد. به گفته محافظ شاه« این خانم از دوستان ملکه فرح دیبا بود، خیلی از کارهای آنها مثل هم بود. مثلاً در وقاحت و بی شرمی کاملاً شبیه هم بودند. از این که جلوی مردم لخت قدم بزنند لذت میبردند. البته گاهی فرح در اثر فشار مادرش کمی رعایت میکرد.»(130)
البته یک لیلی دیگری نیز به نام «لیلی دفتری» دختر سرتیپ دفتری که در وقاحت دست کمی از امیر ارجمند نداشت، جزء حلقه دوستان فرح بود. این دو نفر نیز «وقتی که در نوشهر همراه فرح بودند با وضع قبیهی روی ماسهها میخوابیدند و در مقابل سربازان گارد حرکات شنیعی میکردند. خود فرح هم دست کمی از آنها نداشت و حتی به یک عکاس اجازه داده بودند که ...»(131)
یکی دیگر از دوستان پاریسی فرح «کریم پاشا بهادری» بود. آنها «از اوایل ورود به پاریس با هم آشنا شدند و بیشتر اوقات خود را با هم سپری میکردند . کریم از فرح خواستگاری کرد و با این که رضا قطبی پسر دایی فرح مخالفت کرد ، این خواستگاری مورد موافقت قرار گرفت و بدون اجازه خانواده «در یک جشن کوچک با حضور دوستان و تنی چند از دانشجویان ایرانی مقیم پاریس رسماً نامزدی خود را اعلام کردند.»(132)
به محض خواستگاری شاه، فرح نسبت به این نامزدی بی وفایی کرد و او را در خماری گذاشت. ولی بی وفایی فرح طولی نکشید« هنگامی که ملکه ایران شد، این دوست قدیمی را به کاخ آورد و محفل انس سابق را با سایر دوستان راهاندازی کرد. به گفته ملکه مادر« این دختر(فرح) آن قدر وقیح بود که کریم پاشا بهادری را آورده بود کنار دست محمدرضا به عنوان رئیس دفتر ملکه.»
معروفترین فساد جنسی فرح کشف رابطه او با فریدون جوادی بود. « فریدون جوادی از قدیمیترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس و در واقع اولین دوست او در فرانسه بود.«(133) به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح بود. در مسافرتی که فرح و دوستانش به خجیر در منطقه جاجرود رفته بودند، فرح با جوادی مشغول معاشقه بودند که یکی از سربازان گارد آنها را مشاهده میکند. سرباز چون جرات اعتراض به فرح را نداشته(134) به فریدون جوادی اعتراض میکند. این سرباز از لرهای خرمآباد بود و چون متعصب بود نزد فرماندهاش سرهنگ بیگلری میآید و میگوید:« ما خیال میکردیم از یک زن عفیفه نگهبانی میکنیم و نمیدانستیم که این طور مسایلی هم در میان است.» سرانجام سرباز را با تهدید و تحبیب و خریدن یک باب مغازه مرخص میکنند.(135)
رابطه فرح و جوادی در یک دربار فاسد امر غیر منظرهای جلوه نمیکرد و تنها در موقع بروز رقابتها و حسادتها تجلی میکرد. فرح نه تنها از فاش شدن این ماجرا واهمهای نداشت بلکه دستور داد تا اتاق یکی از ماموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیک او باشد.(136) ملكه مادر در این رابطه معتقد است فرح، عمدا و عالماً کاری میکرد که به محمدرضا لطمه بخورد.» ملکه مادر در عکس العمل به این ماجرای عشقی مینویسد:« خوب چه کار میتوانستم بکنم؟ اگر میخواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت میشد. این بود که خودم فرح را خواستم و به او نهیب زدم که زنیکه گدا زاده خجالت نمیکشی این قبیل کارها را در جلوی چشم کارکنان دربار انجام میدهی ؟»
البته ملکه پهلوی در مورد غیرت محمدرضا گزافه گویی میکند. چطور ممکن است شاهی که خود مظهر فساد است و خواهر و مادرش در پیش چشمش به هرزگی میپرداختند از رابطه همسرش ناراحت شود؟ شاید پاسخ فرح به ملکه پهلوی تاییدی بر استنباط ما باشد. « فرح گفت: درست گفتهاند شاه میبخشد، شیخ علی خان نمیبخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایین تنهام را دارم!»(137)
اختیار پایین تنه ظاهراً از اعتقادات راسخ فرح بوده است. یک بار دیگر که فرح به خاطر خوابیدن با فریدون جوادی در یک اتاق در بیمارستان قاهره مورد اعتراض احمد علی انصاری قرار میگیرد، همین پاسخ را میدهد که همه اختیار پایین تنه خودشان را دارند.»(138)
فرح گاهی اوقات رعایت شان جایگاه ملکه را نمیکرد و با هر بی سر و پایی طرح مراوده میریخت. از جمله با مربی سوئیسی اسکیاش که یک نجار بود در حال معاشقه دیده شد.(139)
رفتار جلف فرح در کاخ یک مرتبه شاه را نیز به خشم آورد. او در پاسخ به فرح که از شاه میخواست استراحت بیشتری بکند با لحنی« پرخاش کنان گفت: تنها یک راه برای استراحت کردن من وجود دارد و آن هم این است که از دعوت کردن این بچه خوشگلها که دور و برتان ول میگردند دست بردارید. وقتی این جور آدمها دور و برم را گرفتهاند چطور انتظار دارید استراحت کنم؟»(140)
درباریان شاه چنان در فساد غوطه ور بودند که گاه دست به اعمالی جنونآمیز میزدند. با توجه به فرهنگ مذهبی مردم ایران در آغوش مردی رفتن و با هم رقصیدن چقدر میتوانست به حیثیت یک خانواده لطمه بزند. حتی فریده دیبا از این که در یک میهمانی کاخ سفید مردان، زنان یکدیگر را در حضور هم میبوسند و خیلی صمیمانه با زنان یکدیگر در حضور هم میرقصند»، سخت تعجب میکند ولی هنوز با شگفتی به یاد میآورد که« کندی هم چند دور با فرح رقصید و محمدرضا هم در حالی که دستهایش را دور کمر ژاکلین حلقه کرده بود با او رقصید.»(141) چند سال بعد در آستانه انقلاب همین موضوع تکرار شد. فرح با کارتر در شب ژانویه(11 دیماه 1356) در کاخ نیاوران رقصید و همین مسئله یکی از شعارهای مردم ایران در تظاهرات روزانه آنها گردید.