ادامه کودتای28مرداد
متن نویسه...فعالیت شبكه شاپور جی و اسدالله علم بر دو محور متمركز بود: عملیات نفوذ سیاسی و عملیات جنگ تبلیغاتی و فرهنگی. عوامل این شبكه توانسته بودند كه در حزب توده، جبهه ملی، حزب زحمتكشان، نیروی سوم، حزب ایران و.... نفوذ كنند.گازیوروسكی در این باره مینویسد: «در این ایام «شبكه بدامن» تا سطوح عالی تشكیلات حزب توده رخنه كرده بود و از متن تمام دستورات رهبری حزب به كاردها اطلاع داشت.»
گسترش اختلافات
در كنار تبلیغات زهرآگین، سیاستهای دكتر مصدق نیز در راستای تمركز بخشیدن به قدرت خویش و اعمال محدودیت در حوزههای دخالت آیت الله كاشانی و نیروهای مذهبی و نفی حضور آنان سبب شد كه وی در میان مجموعهایی از مشكلات تنها بماند؛ به عنوان نمونه وی سیدمجتبی نواب صفوی، رهبر فدائیان اسلام، را- كه میتوانست با نیروهای فدائی تحت امرش حمایت سیاسی و نظامی مناسبی برای حكومت او فراهم آورد - در همان ماههای اولیه حكومت خویش و به جرم ایراد یك سخنرانی در سال 1327 در آمل كه در پی آن مردم به چند مغازه مشروب فروشی حمله كرده بودند، به زندان انداخت و عملاً در برابر نیروهایی كه با فداكاری آنان به مجلس و ریاست دولت رسیده بود، ایستاد. علاوه بر آن مجموعه فعالیتهای ضد دینی گروههای سیاسی با گرایش انگلیسی و روسی، فضای روانی این افتراق را تشدید كرده بود.
اختلافات دكتر مصدق و آیت الله كاشانی در مسائلی مانند تمدید لایحه اختیارات دكتر مصدق، اجرای پارهای از احكام شرعی در خصوص منع فروش مشروبات الكلی و همچنین نوع عزل و نصبها و چگونگی تنظیم قرارداد جدید نفت، سبب بروز شكاف عمیقی میان رهبران نهضت و نمایندگان طرفدار آنها شد و سیل اتهامات و تبلیغات سیاسی علیه یكدیگر آغاز و پی گرفته شد. با وجود جلسات متعدد آشتی كنان كه بین آنها برگزار شد، در نهایت به دلیل عدم درایت انقلابی و گذشت متقابل، راه اختلاف مجدداً، در پیش گرفته میشد.
دیپلماسی كودتائی آمریكا
در كنار این اختلافات داخلی، سیاستهای آمریكا و انگلیس در مسیر كودتا علیه دولت دكتر مصدق و نهضت ملی به طور جدی پی گرفته شد و دكتر مصدق در ملاقات با لوی هندرسن، سفیر آمریكا، نسبت به حمایت این كشور از انگلیس و عمل نكردن به وعدههایش، وی را سرزنش كرد.
در سوم خرداد سال 1332 جان فاستر دالس، وزیر خارجه آمریكا، خبر از وقوع تحولاتی مهم در خاورمیانه داد. در اواخر خرداد 1332 ژنرال آیز نهاور در قبال درخواست كمك دولت ایران اعلام كرد: «چون دولت ایران توانایی فروش نفت خود را دارد، دولت آمریكا هیچ گونه كمك مالی به ایران نخواهد كرد. افزون بر این تا رضایت دولت انگلیس جلب نشود، آمریكا از خرید نفت ایران خودداری خواهد كرد. با وجود این، ما نسبت به سختی و موقعیت دشوار ایران آگاهیم و امیدواریم تا وضع ایران بدتر نشده دولت ایران نظرات دولت انگلیس را بپذیرد.»
اما با وجود این، دكتر مصدق در نامهای به آیزنهاور از مواضع آمریكا در قبال ایران ابراز نارضایتی كرد و خواهان افزایش كمكهای اقتصادی آن كشور به ایران شد. آیزنهاور نیز به دكتر مصدق پاسخ رد داد و از او خواست تا فرصت باقی است اقداماتی برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع به عمل آورد.
در بیست و هفتم تیر ماه سال 1332 پنجاه و سه نفر از كاركنان اداره اصل چهار و سفارت آمریكا، تهران را ترك كردند و در كنار آن، مقادیر معتنابهی سلاح برای كودتا مخفیانه و تحت عنوان كمكهای انسان دوستانه اصل چهار وارد كشور شد.
عوامل داخلی
فضای سیاسی و اختلافات گسترده میان رهبران نهضت باعث شد كه سرلشكر فضل الله زاهدی - كه سابقة طولانی در خونریزی و بیرحمی نسبت به مردم و شورشهای داخلی داشت و در دولت دكتر مصدق نیز مدتی عهده دار سمت وزارت كشور بود، پس از بركناری، به یك نظامی مدعی نخست وزیری و محور مخالفان دكتر مصدق تبدیل شود. در ششم اسفند سال 1331 به دستور وی بازداشت گردید پس از مدتی به دلیل اهمال مسئولان دولت آزاد شد. از طرف دیگر آمریكاییها و انگلیسیها با هماهنگی اعضای خانواده سلطنت از جمله اشرف پهلوی به جلب همكاری عوامل خود پرداختند. اشرف پهلوی، در این مورد مینویسد: «در تابستان 1332 یك نفر ایرانی.... به من تلفن كرد كه آمریكا و انگلیس درباره وضع كنونی ایران بسیار نگرانند لذا میخواهم با دو مرد یكی آمریكائی و دیگری انگلیسی ملاقاتی داشته باشید. ... مرد آمریكائی به من گفت كه نماینده جان فاستر دالس و آن مرد انگلیسی هم نماینده وینستون چرچیل است كه حزب محافظه كارش اخیراً به قدرت رسیده است. مرد انگلیسی.... گفت زمان عمل فرا رسیده است ولی ما باید از شما تقاضای كمك كنیم و چون از شما تقاضا میكنیم كه عملاً زندگی خود را به خطر بیندازید چك سفیدی را در اختیارتان قرار میدهیم تا هر مبلغی كه مایل باشید روی آن بنویسید. ... وقتی كه به تهران رسیدم هنوز نیم ساعت نگذشته بود كه فرماندار نظامی تهران دستور مصدق برای خروج را ابلاغ كرد و لی من نپذیرفتم و مصدق 24 ساعت فرصت داد. و من در این مدت پاكت ارسالی آن مرد آمریكائی را از طریق همسر شاه به وی دادم.»
مضمون پاكت ارسالی، دستور آمریكائیها مبنی بر همكاری با كودتاچیان بود كه از طریق اشرف به شاه ابلاغ شد.
در همان روز ژنرال نورمن شوارتسكف، مستشار سابق ژاندارمری، با وجوه اعطائی سازمان سیا به مبلغ پنج میلیون دلار، به منظور سازماندهی كودتا وارد تهران شد و پس از ملاقات با جمعی از افسران و سرلشكر زاهدی از كشور خارج شد. او در این سفر، پنج میلیون دلار به زاهدی بابت هزینههای كودتا پرداخت. در ششم مرداد ماه جان فاستر دالس، وزیر خارجه آمریكا، گفت: «فعالیت روز افزون حزب غیرقانونی كمونیست توده در ایران واغماض و چشم پوشی دولت ایران از این گونه فعالیتها، نگرانی بزرگی برای دولت آمریكا ایجاد كرده است.» در پی آن كرمیت روزولت مسئول امور خاورمیانه سازمان سیا، با نام جعلی جیمز اف لاكریج از طریق مرز عراق در استان كرمانشاه وارد ایران شد. با ورود روزولت، تحرك بیشتری به فعالیت كودتا داده شد. رزولت علاوه بر پول، حجم قابل توجهی مقاله، كاریكاتور، و امكانات لازم برای فضاسازی نیز به همراه خود آورده بود.
در یازدهم مرداد سال 1332 كرمیت روزولت، رهبر كودتا، با شاه ملاقات كرد و طرح كودتا و بركناری مصدق و نخست وزیری زاهدی را با وی مطرح و رضایت نهائی وی را در عزل مصدق و انتصاب زاهدی جلب نمود.